روانشناسی فراخود

توسعه دانش و روش

برداشتی روانشناختی از فیلم زیر سقف دودی

برداشتی روانشناختی از فیلم زیر سقف دودی

نویسنده، کارگردان و تهیه‌کننده: پوران درخشنده

بازیگران: مریلا زارعی، فرهاد اصلانی، ابوالفضل میری

ژانر: اجتماعی ـ درام

محصول: ایران

مدت: ۱۱۰ دقیقه

سال ساخت: ۱۳۹۵

جوایز:

برنده جایزه نقش اول زن جشنواره فیلم فجر

برنده جایزه بهترین چهره‌پردازی جشنواره فیلم فجر

نامزد جایزه بهترین فیلم، نامزد جایزه بهترین کارگردانی، نامزد جایزه بهترین صدابرداری، نامزد جایزه بهترین صداگذاری و میکس در جشنواره فیلم فجر

خلاصه فیلم:
شیرین در زندگی خانوادگی خود به مشکل خورده و دنبال حل آن با فرزند و همسرش است اما هر کدام از آنها وقت خود را در رابطه دیگری می‌گذرانند.

آرمان با دختری که می‌خواهد با او ازدواج کند و بهرام، همسرش که رابطه ای فرا‌زناشویی دارد. آرام آرام مشکل جدی‌تر و به بحران تبدیل می‌شود.

 مراجعه شیرین به روانشناس او را برای حل این بحران با چالش جدیدی مواجه می‌کند.

● وقتی رابطه ای در خانواده دچار مشکل می شود، روابط سایر اعضای خانواده نیز دچار مشکل می شود و نقش آنان نیز نقص پیدا می کند. دقیقا مثل بیماری های مسرّی که همه‌‌ی خانواده را در برمی‌گیرد، بیماری روحی یک فرد هم بر بقیه تاثیر می‌گذارد و آنها را هم به آسیب ‌مبتلا می‌کند‌.

● اعضای خانواده‌ی شیرین راه حل حفظ آرامش و ادامه‌ی زندگی را در فرار از هم و دوری از خانه می‌بینند. در واقع انگار هم‌خانه هایی هستند که در یک اقامتگاه مشترک زندگی می‌کنند، نه خانه. آنها با این رفتار خود به جای یافتن راه حل به دنبال پاک کردن صورت مسئله هستند.

● وقتی رفتار والدین غلط باشد فرزند هم آن را می بیند و تاثیر می گیرد.(الگوی نامناسب)

● خانواده به منزله یک سیستم یکپارچه، با وجود استقلال و فردیت هر یک از اعضا، به هم وابستگی عاطفی دارند. اما در فیلم زیر سقف دودی، پدر، از سیستم خارج شده و مادر و پسر هم مرزها و حریم ها را رعایت نکرده اند.

 به علت دخالت مادر و بی‌تجربگی پسر و نبود یک الگوی مرد موفق در خانواده، در جایی که پسر باید مانند یک‌ مرد و یک بزرگسال عمل کند، عملکردش دچار مشکل شده و همان راه پدر (الگوی غلط) را انتخاب می‌کند.

او حتی پرخاشگری را هم از پدر آموخته و به نظر دچار طرحواره خویشتن داری ناکافی است.

این سیکل معیوب در خانواده به فرزند خانواده اجازه می‌دهد مرزها را رد و در روابط مادر و پدرش دخالت کند.(از نظر مینوچین مرزهای هر فرد در عین وجود یک نظام واحد (خانواده) باید حفظ شود.

● رفتار والدین با یکدیگر، بر تربیت فرزند تاثیر مستقیم دارد. برای مثال:

 1- در خانواده‌ای که طلاق عاطفی وجود دارد، گستاخی و پرخاشگری پسر را بوضوح می‌بینیم.

۲- اعتماد ساده لوحانه پسر به همه جز خانواده‌ی خود به علت نفرت.

●شیرین می‌گوید هنگام بغل‌‌کردن آرمان در کودکی حسودی همسرم به او را متوجه ‌می‌شدم. به این معناست که آنها وارد مثلث عشقی شده بودند که ضلع سوم پسرشان بوده. او تمام توجه مادر را به خود جلب کرده و باعث غفلت نقش همسری شیرین شده. علاوه بر آن باعث صدمه زدن به آرمان هم می‌شود چون شیرین تمام آرزوها و رویاهای خود را از پسرش می‌خواهد.

●بهرام نیاز آرمان را فقط پول و بعد هم مدرک می‌بیند و می‌گوید من که هر ماه کارتت را پر می‌کنم( نهایت نقش پدری را حمایت مالی می داند.) همانطور که نیاز زنش را هم فقط مادیات می‌بیند. و طبیعتاً او هم از زن و فرزندش حس قدرت و توجه کسب نمی‌کند.

● خشم فرو خورده آرمان ـ در صحنه سیلی به نامزدش ـ گویای این است که این خشم به زندگی بعدی او هم منتقل می‌شود.

در نظریه های خانواده درمانی از نگاه بوئن ارتباط هیجانی خانواده‌ی مبدا، انتقال و تکرار می‌شود.

● پیگیری مشکل پرخاشگری آرمان به‌خاطر پیشنهاد کیانا (نامزد آرمان) و حامی بودن مادر کیانا نشان دهنده رابطه درست مادر کیانا و دخترش و در نهایت یک خانواده سالم است که باعث هدایت آنها به مسیر درست می‌شود.

●در صحنه‌ی مشابه وقتی شیرین و آرمان در مورد کیانا باهم صحبت می‌کنند اوضاع تا جایی بهبود می یابد که مادر به توصیه‌ی پسر به روانشناس مراجعه می‌کند.

 در نظریه ی رویکردشناختی ـ رفتاری: آنگونه پاسخ می‌دهیم که از دیگران تفسیر می‌کنیم.(تفسیر آرمان از مادرش کمک به او بود.)

● انهدام جسمی و روحی شیرین به خاطر ارزش دادن به خواسته ها و نیازهای خود. باید توجه داشت تعریف مادرخوب صرفاً خدمت رسان خوب نیست. مادر خوب حال و احوال خوبی دارد و برای مادر خوب بودن اولویت، خود مادر است.

برای خودش ارزش قائل می‌شود تا دیگران هم برایش ارزش قائل شوند.او باید حالش خوب باشد تا بتواند حال سایر اعضای خانواده را هم خوب کند.

● شیرین برای رهایی از اضطراب رهاشدگی، آرمان را تحت فشار به وسیله‌ی کنترلگری قرار ‌می‌دهد و در نهایت مشکلات شدیدتر می‌شود و آرمان در مقابل مادرش می ایستد و او را کاملاً طرد می کند بنابراین اضطراب شیرین هم مضاعف می شود.

● شیرین یکی از بی انصافانه‌ترین دیالوگ های خود را به پسرش می‌گوید با اینکه می‌داند پسرش نیت خیرخواهی داشته اما تقصیر را بر گردن آرمان می‌اندازد و می‌گوید به آرزوت برای معافی سربازی رسیدی.

● شیرین توسط مادرش نادیده گرفته شده است و چون خود طعم بی‌توجهی را درک کرده، متضاد با رفتار مادر خودش عمل می‌کند تا فرزندش این حس را تجربه نکند و در تله و طرحواره ایثار می‌افتد.

● رعنا شخصیتی وابسته نیست. بانشاط، امروزی و هیجانیست .

 کارگردان به مقایسه شخصیت رعنا و شیرین می پردازد:

شیرین میخواست دانشگاه را ادامه دهد اما به دلیل فرزندآوری نتوانست اما رعنا عکس شیرین عمل می‌کند. در واقع شاید کارگردان باز هم بهرام و پنهانی آرمان را، مقصر رعنا نشدن شیرین جلوه می‌دهد.

 در سکانسی تلخ، شیرین به بهرام می گوید:” تو نخواستی که من فردی قوی بشم، که جلوی این در بایستم.”

 شیرین کاملاً خود را به بهانه مادری تسلیم و تابع کرده و به همین خاطر باعث سوء استفاده سایر نقشها از خود می شود و چون شیرین در این تله افتاده است، تشنه محبت و توجه است‌.

● علاقه و توجه همسر دوم به بهرام سبب ایجاد حس قدرتمندی و عزت نفس در اوست. (یکی از حلقه های مفقوده خانواده‌ی بهرام و شیرین)

اریک فروم می گوید: نمی‌شود یکی فقط معشوق باشد و دیگری عاشق، فقط یک طرف عشق ورزد. فردی می تواند عشق را خوب و کامل از طرف مقابل دریافت کند که به همان اندازه عشق اهدا کرده باشد.

●هرچند که بهرام در رابطه با رعنا احساس خوشایند دارد اما رابطه پر از استرس است. او از اینکه پسر و زنش متوجه روابط فرازناشوییش شوند، نگران است و می‌ترسد و وقتی از روانشناس می‌فهمد که پسرش می‌داند فرومی‌ریزد.

●زن دوم بلاتکلیفی، تابعیت محض، مقصر همه چیز شدن را برخلاف زن اول نمی‌پذیرد و تصمیم به رفتن می‌گیرد هرچند نسبت به زندگی اول چون بی‌ریشه است، رفتن و گذشتن راحت‌تر است.

● تداوم روابط خانوادگی به گفت‌وگو و بیان مسائل نیاز دارد. و همین عدم گفت‌و‌گو از اشتباهات شیرین بود.

 عدم گفت‌وگو با همسر، عدم توجه به آن و نیازهای روحیش و روابط زناشوییشان. جدا کردن اتاق‌ شیرین و بهرام یکی از مصادیق پر اهمیت این موضوع است.

● یکی دیگر از قواعد پیوستگی عشق این است که شما دو باشید، نه کمتر نه بیشتر. یک بودن خودخواهی و بیش از دو بودن زیاده‌خواهی است.

●به پس‌لرزه‌ها در زندگی خانوادگی و زناشویی باید اهمیت داد چون به دلیل بی‌توجهی منجر به زلزله فاجعه‌باری خواهند شد.

●در خانواده شیرین هیچ فعالیت مشترک (حتی در حد دور یک سفره غذاخوردن)، حمایت، تشکر و صمیمیتی دیده نمی‌شود.

خانواده‌ی فیلم زیر سقف دودی به خاطر ایفای نقش از یکدیگر تشکر و تمجید نمی‌کنند و انگار این وظایف به عادت تبدیل شده. آن ها مدام یکدیگر را مقصر اوضاع موجود می‌دانند و حتی وقتی شخصی تقصیرش را می‌پذیرد دیگری لجبازی می‌کند.

● در دنیای امروزه بحث تضاد خود و لذت های متعددشخصی با تشکیل خانواده زیاد مطرح می‌شود، طرفداران این نظر به محدود شدن لذت ها  که طبیعتا با تشکیل خانواده، خود محدود می‌شود تکیه می کنند، اما زندگی مشترک و تشکیل خانواده به انسان نقاط مثبت دیگری اضافه می‌کند که در زمان تجرد و منیّت مطلق وجود ندارد. در واقع، تشکیل خانواده چیزی می‌گیرد اما چیزهای زیادی می‌بخشد.

● در عصر کنونی رابطه‌ی جنسی بیش از پیش اهمیت پیدا کردهاست. ورزش،‌ اصلاح اندام، عمل‌های زیبایی، به دلیل مرکزیت تن افزایش پیدا کرده است، بنایر این انکار این موضوع از طرف زن خانواده، فکری قدیمی است.(هر چند در این فیلم این نوع طرز تفکر مربوط به زنان، القا می شود، اما در واقعیت، شاهد این تلقی و طرز فکر در مردان نیز هستیم.)

● خانواده بدون تنش و چالش، خانواده بی روح و مرده است.و یک زندگی خانوادگی هم هیجان مثبت دارد و هم هیجان منفی. نکته مهم مدیریت هیجان و رفتار است.

نظریه‌ی راهبردی خانواده، توانایی حل مسئله و گذر از مشکل روزمره و انعطاف پذیری را در خانه مطرح می‌کند.

●این فیلم دهن کجی به تمام زنان و مردانی است که می‌گویند به خاطر فرزندانمان زندگی را ادامه دادیم و با رفتن فرزند و کمرنگ شدن نقش او، پرسشهای عمیق و پوچی، زوجین را فرا می‌گیرد.

جالب اینجاست در آخر فیلم جاییکه زن آخرین تلاشهایش را برای بهبود رابطه می‌کند وقتی از نقطه مشترک های خودش و بهرام صحبت میکند باز هم دست‌آویزی جز فرزند ندارد.

●مادرشیرین می‌گوید باید برای آرمان زن بگیرند تا از شر و شور بیفتد، که دیدگاه بسیار غلط درمورد ازدواج است که به تباهی خواهد رسید.

● در این فیلم شاهد نمایش سه نسل، یعنی شیرین، مادر و پدر شیرین و فرزند شیرین هستیم:

 مادر و پدر شیرین با گذشت سالهای زیادی از زندگی زناشویی همچنان زندگیشان دارای روح و عدم یکنواختی است.

 شیرین زندگی درستی ندارد و آرمان که هنوز وارد زندگی مشترک نشده به چالش خورده است.

عدم رفت و آمد آرمان با مادربزرگ و پدربزرگش باعث دوری بیشتر از محیط فامیل و بعد هم عدم دیدن و شنیدن تجربه بزرگسالان و استفاده از آنها می‌شود و فقط از روابط زوجین تصویر ناموفق خانواده خود را در نظر دارد.

● لحظات خوش آرمان و نامزدش در عطر فروشی با صدای خنده های بهرام و همسرش همراه است. در واقع هشداری است به همه زوج های عاشق برای رسیدن به جایی که بهرام و زنش رسیده‌اند.

● نکته کلیدی فیلم تشویق به استفاده از مشاور است به عنوان راه حل و درست در همان جا شرایط تغییر می کند.

شیرین با اشتیاق شروع به تغییر می‌کند هرچند بهانه اولیه تغییر باز هم آرمان است، اما در جلسات بعد با اختیار و با موضوعیت خود و زندگی زناشویی مراجعه می کند. شیرین تصمیم به پذیرفتن واقعیت و خیانت همسرش می‌کند و در مرحله بعد با خود روبرو می‌شود. در نتیجه پناهگاه چند ساله خود یعنی خانه و بعد بهرام را ترک می‌کند.

(البته متاسفانه اتاق مشاوره و روانشناس خیلی کلیشه‌ای و خشک همانند کلاس‌های دانشگاه و تصورات عامه همراه با جملات شعاری به تصویر درآمده است.)

● بهرام مشاور زن را به خاطر جنسیت تحقیر می‌کند که خود بیانگر از بین رفتن  ارزش زن در خانه است. در ادامه بهرام فقط شیرین را مقصر دانسته و غیر منطقی بدون آنکه به اشتباهاتش فکر کند ازدواج دوم را حق خود می‌داند. او در ذهن خود، جایی برای ترمیم رابطه، نمی بیند و مشکلات زندگی زناشویی‌شان را حل نشدنی،  می‌پندارد.او بدون در نظر گرفتن طرف مقابل این نتیجه را به تنهایی گرفته است و به همین دلیل بهرام حتی جواب سوالات معمولی را هم با لحن عصبی می‌دهد.

●بازگشت بهرام به اصل و ریشه یعنی زن اول و فرزندش، گویای این مورد است که در حال تماشای یک‌خانواده ایرانی با سنت‌های ایرانی هستیم.

خانواده از ارکان اصلی جامعه ایرانی است و ریشه‌ بسیاری از مشکلات فرد و اجتماع به خانواده بر‌می‌گردد.

●دودی که در آخر فیلم از بالا تهران را فراگرفته به منزله‌ی هشدار جدی فیلم است نسبت به شیوع مشکلاتی که در فیلم اشاره شد و لزوم توجه به آن.

مفاهیم:

طرحواره رهاشدگی

افراد با این طرحواره دائما احساس می کنند که عزیزانشان را از دست می دهند و یا عزیزانش او را ترک می‌کنند و او احساس تنهایی می‌کند. او سعی می‌کند بصورت افراطی با اطرافیان وارد رابطه شود.

طرحواره ایثار

افراد با این طرحواره قدرت نه گفتن ندارند و ارضای نیازهای خود را فدای نیازهای دیگران می‌کنند و به صورت افراطی مسئولیت به عهده می‌گیرند.

طرحواره خویشتن داری ناکافی

این افراد هیجانات و رفتار خود را نمی‌توانند کنترل کنند و به همین خاطر زود پشیمان می‌شوند. آنها معمولا دیگران را در موقعیت های خطرناک قرار می دهند. هدف و برنامه ای ندارند ویا به راحتی آن را رها می‌کنند، همچنین تحمل خستگی و شکست را هم ندارند.

دیدگاه‌ها ۲