خلاصه داستان: ملیحه و سیامک هر دو از خانوادههایی که دارای مشکل هستند، عاشق هم میشوند و برخلاف تمایل خانوادهها، زندگی خود را تشکیل میدهند تا اینکه با گذر زمان ملی متوجه موضوعاتی میشود.
● در خانواده مبداء هر دو، مشکلات اساسی وجود دارد که منشا رفتارها و مشکلات ملیحه و سیامک است و تاثیر وراثت و محیط را میبینیم. در خانوادهی ملیحه مردسالاری افراطی، تبعیض جنسیتی، بیتفاوتی مادر، سرکوب احساسات و عدم ابراز محبت دیده میشود.
در خانوادهی سیامک هم خشونت خانگی پدر به مادر، تنفر سیا از پدرش و داشتن حس ناامنی سیامک در خانواده، عقدهای شدن مادرش و خواهری که برای فرار از این خانواده با مردی ازدواج کرده که با او هیچ تفاهمی نداشته و در نهایت وارد روابط فرازناشویی شده است.
● با وجود تنفر سیامک از پدرش اما باز هم سیا از او الگوگیری کرده و با همسرش باخشونت برخورد میکند.
●دختری که دائما در محدودیت است و در خانواده محبت ندیده در نتیجه در جایی بیرون از خانواده به دنبال آن میگردد.
●برادر ملی هم عین سیامک برخورد میکند اما در دورهی آشنایی ملی آن را بیاهمیت برداشت میکند. برادرش از رابطهی خواهر برادری جلوتر رفته و حکم پدر دوم را گرفته است.
● خانوادهی ملی حتی در زمان خیرخواهی برای ازدواجش، باز هم از زبان تهدید استفاده میکنند و میگویند پشیمان شدی برنگرد.
● چون در دوران مجردی ملیحه، دائما مورد امر و نهی واقع شده است، تشخیص خوبی از بدی برایش دشوار و در مواقع بحرانی نمیتواند درست بگیرد. مثلا با خواهرشوهرش که رابطهی فرازناشویی دارد همراهی میکند.
●ازدواج احساسی و ناآگاهانه و در نتیجه عدم رفتوآمدهای خانوادگی و بیتوجهی به حساسیتهای سیا، باعث نابودی زندگی طرفین شد.
سیامک دچار اختلال پارانوئید است ـ شکاکی بدبینی، بیاعتمادی نسبت به جزئیترین حرکتها، صحبتها و رفتارها که همراه با نتیجهگیری منفیست، بروز خشم همراه با پرخاشگری ـ از طرف دیگر چون سیامک همیشه توسط پدر تحقیر شده و محبت ندیده و در کودکی در محیط ناایمن و پر خشونت بزرگ شده میشود، دارای طرحواره رهاشدگی و بیاعتمادیست بنابراین پیش خود ناخودآگاه فکر میکند که، چیز ارزشمندی ندارد و دلیلی ندارد دیگران به او اهمیت قائل شده و دوستش داشته باشند، پس اگر حرفی هم میزنند به کنایه است و چون این ضعف را در خود میبیند و شکاکی افراطی هم دارد حتی در مقابل محارم مَلی مثل داییش هم کم میآورد و نسبت به آنها بدبین است.
● عدم صداقت و پنهان کاریهای ملی باعث تشدید اوضاع و پارانوئید سیامک میشود. ریشه این پنهانکاری هم نتیجهبخش بودن این شیوه ملی در خانواده مبدا خود بوده است.
●در قسمتی که ستاره اسکندری با سرشکسته با ملیحه صحبت و ابراز همدردی میکند موید این موضوع است که این مشکلات و خشونتها و اختلال ها شامل همه ی انسانهاست و پولدار و بیپول، تحصیلکرده و بیسواد و… فرقی نمیکند و ممکن است هر انسانی درگیر آن شود.
●فیلم ملی و راه های نرفته این حرف که آدمها پس از ازدواج تغییر میکنند، را به چالش میکشد و به نوعی تایید می کند که: نبایدبه امید تغییر، با فردی ازدواج کرد.
●بعضا فانتزی های سیندرلایی در اوایل ازدواج بسیار آسیبزاست چون زندگی واقعی با خیالات ما فرق میکند. مثل جملهی ملیحه که تصور میکرد که تمام زندگی پس از ازدواج، پارک رفتن و حرفهای عاشقانه زدن است. هر چند نویسنده یک علت این ماجرا را فیلمهای ترکی میداند.
●تفاوت نسل مادران و دختران را شاهد هستیم. که نسل قبلی سوخته و ساخته و یا خنثی شده اما ملیحه وضعیت را نمیپذیرد.
● دوستدختر سابق سیامک، ظاهر شخصیت او را دیده بود و چون هنوز به شناخت عمیق از سیا و زندگی زیر یک سقف با او نرسیده بود، زندگی ملی و سیا را همراه با خوشبختی و عاشقانه میدید.
●گاهی طلاق با تمام آسیبهایش بهتر از تداوم یک زندگی ویران شده و همراه با خشونت است و باید این واقعیت را پذیرفت.
● یکی از نقاط ضعف فیلم عدم وجود راهحل و نبود یک مشاور و روانشناس است. نکتهی منفی دیگر این است که برخلاف ادعای فیلم مبنی بر حمایت از زنان، شاهد دختران ضعیف و متکی به همسر و اینکه خوشبختی را فقط در ازدواج میبینند، هستیم.
● این فیلم از لحاظ سینمایی حرف چندانی برای گفتن ندارد و بیشتر یک فیلم آموزشی است.