کتاب عادت های اتمی
خلاصه کتاب:
نویسنده: جیمز کلیر
این کتاب در سال ۲۰۱۸ به چاپ رسید. جیمز کلیر در این کتاب تلاش می کند تا با استدلالها و ارائه مثالهای واقعی از تحقیقات خود در زمینههای متعدد مانند ورزش، هنر، علم، تجارت و تاریخ، خواننده را اقناع نماید تا نقش و اهمیت عادت را بپذیرد و در نهایت با ارائه اصول و قوانین عادت ساز به شکل دهی عادات خود بپردازد.
جیمز کلیر یکی از بهترین نویسندگان و سخنرانان آمریکایی است که روی عادتها، تصمیم گیری و بهبود تمرکز دارد. کلیر سخنران دائم در ۵۰۰ کمپانی ثروت است، همچنین سخنرانیهای او در مجلاتی مانند تایم، نیویورک تایمز و وال استریت ژورنال به نمایش درآمده است. خبرنامه محبوب “۳-۲-۱” او هر هفته برای بیش از ۱ میلیون مشترک ارسال میشود. او در این خبرنامه داستانهایی از زندگی خودش و نخبههای ورزشی، هنری و تجاری مینویسد و بیان میکند که چگونه با تغییر عادتها توانستهاند زندگیشان را متحول کنند.
در این کتاب می آموزید که:
عادت روتین یا رفتاری است که به صورت مداوم انجام میشود و اغلب بصورت خودکار رخ میدهد.
حالا چرا اتمی؟ زیرا اتم :
- مقدار بسیار کوچک از هر چیز / یک واحد غیر قابل تجزیه از سیستم بزرگتر
- منبع انرژی
ایجاد یک عادت ۴ گام اساسی دارد:
قانون اول: عادت را شفاف کنید.
قانون دوم : آن را جذاب کنید.
قانون سوم : آن را ساده کنید.
قانون چهارم : آن را رضایتبخش کنید.
قانون اول: ستون این کتاب بر اساس مدل چهار مرحله ای برای عادت هاست: سرنخ، تمایل، پاسخگویی و پاداش
عادت های کوچک کمک میکنند تا پتانسیل را بالفعل کنیم. غالبا خودمان را قانع میکنیم که موفقیت بزرگ به اقدام بزرگ نیاز دارد.
تفاوتی که یک بهبود کوچک میتواند در گذر زمان ایجاد کند قابل توجه است. از نظر ریاضی قضیه اینگونه است: اگر به مدت یکسال هرروز یک درصد بهتر شوید در انتهای کار ۳۷ برابر بهتر خواهید شد.برعکس اگر هر روز از سال یک درصد بدتر شوید در نهایت به صفر نزدیک خواهید شد!
موفقیت محصول عادات روزانه شماست نه تحولاتی که یکباره رخ میدهید.در واقع نتایج شما در آینده حاصل عادتهای فعلی شماست. در واقع زمان است که مرز بین موفقیت و شکست را بزرگنمایی میکند.
- اهداف را فراموش کنید، در عوض تمرکزتان روی سیستم باشد:
اهداف به نتایجی مربوط میشود که خواهان دستیابی به آن ها هستید اما سیستم ها همان پروسه هایی هستند که به این نتایج منجر میشود.البته منظور از این جمله این نیست که اهداف کاملا بی فایده هستند بلکه اهداف برای تعیین مسیر لازم هستند اما سیستم ها بهترین گزینه برای پیشرفت هستند. مثلا اگر یک کار آفرین هستید امکان دارد هدفتان ایجاد کسب و کاری میلیون دلاری باشد. سیستم شامل نحوه آزمودن ایده های محصول انتخاب کارکنان و اجرای کمپین های بازاریابی میشود.
دستیابی به یک هدف فقط یک تغییر آنی است. وقتی مشکلات را در سطح نتایج حل کنیم فقط به شکل موقت آن ها را از بین میبریم. به منظور بهبود صحیح باید مشکلات در سطح سیستم ها حل بشود،یعنی با اصلاح ورودی و خروجی نتایج خودشان حل خواهند شد.
– عادت های ما موجب شکل دهی به هویتمان میشود:
در عادت های مبتنی بر نتیجه تمرکز ما روی چیز هایی قرار میگیرد که خواهان رسیدن به آنها هستیم. در عادت های مبتنی بر هویت بر شخصیتی که دوست داریم در آینده باشیم تمرکز میکنیم.
پشت هر سیستمی از اقدامات، سیستمی از باور ها وجود دارد. فرم کامل یک انگیزش درونی زمانی ست که آن عادات به بخشی از هویت شما تبدیل شود، تغییر واقعی در رفتار به معنای تغییر هویت است.
پروسه ایجاد عادت میتواند به چهار گام ساده تقسیم شود: سرنخ-تمایل-پاسخ -پاداش
این چهار مرحله عادات را میتوان به بهترین شکل یک حلقه بازخورد توصیف کرد.آنها چرخه بی پایانی را میسازند که در هر لحظه زندگی جریان دارد.چرخه عادت دائما در حال رصد محیط، پیش بینی رخداد های بعدی، آزمودن پاسخ های متفاوت و یادگیری از نتایج است. سرنخ مارا تحریک میکند و همین عاملی برای اقدام است. که در نهایت به پاداش ختم میشود. همین پاداش است که تمایل را ارضا میکند، این چرخه را تحت عنوان چرخه عادت میشناسند.
با تمرین کافی مغز شما میتواند بدون تفکر خودآگاه سرنخ های منتج به خروجی های معین را شناسایی کند،وقتی عادت هایمان خودکار شدند دیگر به کاری که انجام میدهیم توجه نمیکنیم.
روش زنجیره سازی عادت ها،یک فرم خاص از قصد اجراست. به جای اینکه عادت جدید را به یک زمان و مکان خاص معطوف کنیم آن را با یک عادت کنونی جفت کنید یعنی: پس از “عادت فعلی” ،”آن عادت جدید” را انجام میدهم.
زنجیره سازی عادت باعث میشود که با جای دادن یک رفتار در میان رفتار های قدیمی احتمال پایبندی به آن را افزایش دهید. این پروسه میتواند تکرار شود تا زنجیره های پر شماری از عادت ها شکل بگیرد، که هر کدام از آن ها همچون سرنخی برای عادت بعدی عمل میکند.
ایجاد قصد اجرا یک استراتژی است که میتوانید از آن برای تخصیص یک زمان و موقعیت مکانی ویژه به عادت جدید بهره ببرید، یعنی: شرط کنید من “رفتار جدید” را در “زمان” و در “موقعیت مکانی” انجام خواهم داد. استراتژی های همچون مقاصد اجرایی و زنجیره سازی عادت، در میان عملی ترین رویکرد هایی قرار دارد که سرنخ هایی بدیهی را برای عادت ها ایجاد میکند ، و یک برنامه شفاف را برای زمان و مکان اقدامتان طرح میریزد.
محیط همچون یک دست نامرئی است که رفتار انسان را شکل میدهد:
- ولی چگونه محیط خود را برای موفقیتتان طراحی کنید؟
مطمئن شوید که بهترین انتخاب هایتان مشهود ترین موارد هستند، وقتی سرنخ های عادات خوب دقیقا جلوی چشمتان قرار دارد اتخاذ یک تصمیم بهتر خیلی ساده و طبیعی است. مثلا اگر میخواهید مصرف نوشابه که برای بدن مضر هست را کاهش دهید بهتر است مکان قرار گیری آن را طوری تعیین کنید که دسترسی ساده ای نباشد و در عوض بطری های آب همه جا در دسترس باشد.
یک محیط با ثبات که هرچیز دارای جایگاه خودش است و هر هدف محیط مختص خودش را دارد جایی است که عادت ها به راحتی شکل میگیرند.
عادت های بد را مخفی کنید! معکوس قانون اول ولی عادات مثبت و مفید را جذاب کنید و در دسترس قرار دهید.
قانون دوم: عادت را جذاب کنید!
جمع بندی خواسته ها یکی از جنبه های اعمال یک تئوری روانشناسی به نام اصل پریماک است، این اصل که به نام دیوید پریماک نام گذاری شده میگوید رفتار های محتمل تر باعث میشوند رفتار هایی که احتمالشان کمتر است تقویت شوند. به عبارت دیگر حتی اگر تمایلی به پردازش ایمیل های کاری قدیمیتان نداشته باشید وقتی قرار میشود آن را در کنار یک عادت دیگر انجام دهید، ذهنتان شرطی میشود که سراغ اجرای آن برود.
فرمول زنجیره سازی عادت+جمع بندی خواسته ها این چنین میشود :
۱-پس از “عادت فعلی” ،” آن عادت مورد نیاز” را انجام میدهم.
۲- پس از ” عادت مورد نیاز” ،” آن عادت دلخواه” را انجام میدهم.
نقش خانواده و دوستان در شکل دهی به عادت ها: یکی از موثر ترین کارهایی که میتوانید برای ایجاد عادت های بهتر انجام دهید پیوستن به فرهنگی است که رفتار مطلوب شما یکی از رفتار های معمول آن ها باشد. یا بهتر بگویم دور خود را با افرادی پر کنید که عادت مطلوب شما را پیاده میکنند . زیرا که ذهن انسان دوست دارد نحوه همکاری با دیگران را بداند و با دیگران همراه شود. این سرشت طبیعی ماست.
اگر یک رفتار بتواند برای ما منزلت و احترام و تمجید به همراه داشته باشد، آن رفتار را جذاب میبینیم.
قانون سوم: عادت را ساده کنید!
آرام جلو بروید ولی هیچ گاه عقب گرد نکنید! اگر دوست دارید بر یک عادت مسلط شوید نکته کلیدی آن “تکرار” است، نه اینکه دنبال ایده آن باشید.
همه عادت ها مسیر مشابهی را طی میکنند و از تلاش و زحمت به رفتار ناخودآگاه میرسند که این پروسه را اتوماتیسیته مینامند. اتوماتیسیته قابلیت اجرای یک رفتار است بدون اینکه درباره هر مرحله آن فکر کنیم، یعنی دقیقا زمانی که ذهن ناخودآگاه ما امور را در دست میگیرد.
قانون چهارم:عادت را رضایت بخش کنید!
وقتی رفتار ما رضایت بخش باشد احتمال تکرار آن رفتار بیشتر میشود.
نکته اساسی در پایبند ماندن به یک عادت این است که حس موفقیت به همراه داشته باشد حتی به میزان اندک! حس موفقیت سیگنالی است که میگوید عادت شما جواب داده و تلاشتان ارزش داشته است.
زنجیره عادت را نشکنید!
پایه ای ترین روش انجام این کار تهیه یک تقویم و علامت زدن روزهایی است که به روتین مد نظر پایبند مانده ایم. ردیابی عادت هم بایستی مشهود باشد و جذاب!
مخلص کلام اینکه ردیابی عادت:
۱- سرنخ بصری میسازد تا زمان اقدام را به یادتان آورد.
۲-ذاتا انگیزاننده است. زیرا میزان پیشرفتی که کردید و دوست ندارید از دست بدهید را نشان میدهد.
۳- هر زمان یک نمونه موفقیت آمیز دیگر از عادات تان را ثبت میکنید موجب رضایتتان میشود.
یک ویژگی متمایز کننده بین برنده ها و بازنده ها وجود دارد. هرکسی میتواند یک عملکرد بد ، یک ورزش بد، یا یک روز بد در محیط کار داشته باشد اما وقتی آدم های موفق شکست میخورند سریع بر میگردند.
شکسته شدن عادت مهم نیست به شرطی که خیلی سریع به آن مسیر برگردید.
چگونه در زندگی و کار میتوانیم با انگیزه بمانیم؟
قانون طلایی میگوید انسان ها بیشترین انگیزش را وقتی تجربه میکنند که روی وظایف متناسب با توانمندی های کنونی شان کار کنند.
نه خیلی دشوار- نه خیلی ساده – بلکه متناسب!
راز یک نتیجه ماندگار اینجاست که:
هیچگاه بهبود را متوقف نکنید! اگر متوقف نشوید خواهید دید که قادر به ایجاد چه چیز هایی خارق العاده ای هستید!
در فصل آخر نویسنده به بیان نقاط ضعف عادات خوب می پردازد.
پیشنهاد میکنیم برای یادگیری دقیق مفاهیم و تسلط هر چه بیشتر روی مطالب، کتاب را به طور کامل بخوانید.
کتاب جالبی بود